فقط پایین 18 سال بیان تو!
GoOoOoOoD GIrL شوخیدم!
روزی، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگـانی رد می شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد. در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر می کرد که از همه قدرتمند تر است، تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان. مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قوی تر می شدم! در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم می کردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است. او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند. پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت. پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و تبدیل به ابری بزرگ شد. کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. این بارآرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد. همان طور که با غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خرد می شود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است... علی:خانومت و دختر کوچولوت چطورن؟ دانیال: خوبن. اتفاقا معصومه و پارمیدا هم خیلی دوست دارن تو رو ببینن. علی:آره منم همینطور. آخ که اگه من اون پارمیدای خوشگل و نازتو ببینم، می نشونمش توی بغلم و یه دل سیر ماچش می کنم و حسابی اون چشمای قشنگشو می بوسم. وای که چه موهای لختی داره پارمیدا. آدم دوست داره دستشو بکنه لای موهاش. با اینکه فقط عکسشو دیدما، ولی عاشقش شدم. وای که این پارمیدا چقدر ناز و خوردنیه! باور کن ببینمش اصن نمی ذارم از توی بغلم تکون ... دانیال: ببین ادامه نده. پارمیدا اسم زنمه! اسم دخترم معصومه ست! بخند حتی اگر لبهایت انحنای خندیدن رابلد نیستند حتی اگر لبخندت ژست خشک وتانخورده ی آدم بزرگ ها رابهم بزند بخند حتی اگر لبخندت را لای پوشالی ترین دلیل بپیچند حتی اگرلبخندت لای هزارخاطره خاک بخورد بخند حتی اگر اناربه ماه چشمانت به انتظار ریزش باشد حتی اگر سیب سرخ نگاهت دچارکرم های حسرت شده است بخند حتی اگربغض های آجری سقف کوتاه دلت را زیرآوار درد خرد کرده است بخند حتی اگر آخرین بهارت باشد آخرین آرزوهایت بخند حتی اگر سایه دیگر ازخورشید پیروی نکند آسمان بوی دودبگیرد عشق کپک بزند شعربوی نا بدهد حتی اگر لبخند،تنها نقاب روی صورتت باشد بخند ...حتی اگر به نظر شما در تصویر زیر رنگ قسمت بالایی و پایینی چه تفاوتی با هم دارد؟ خوب دقت کنید رنگ هر دو قسمت یکی است! برای اطمینان یک بار دیگر به تصویر برگردید و انگشت خود را بر روی خط جداکننده بگذارید و نگاه کنید. هر چه میزان استرس شما بیشتر باشد حرکات بیشتری در تصویر زیر می بینید . باورتون ميشه اين دوتا اسب هم رنگ هستند! این شکل از سمت راست چند تا مستطیل هستش حالا از از سمت چپ بشمارید اگه به اون دایره خیره بشید بعد از مدتی کمی حرکت میکنه Cold as ice And more bitter than a December بعضی از درس هایی که در خانواده یاد گرفتیم:
وسرد تر از ماه دسامبر ، به سردي يخ
Winter night That's how I treated you
شب اهاي وينتر ، اينکه چطوري رفتار ميکردم
And I know that I sometimes tend to lose my temper
و من ميدونم که بعضي وقتها يه جورايي اخلاق خوبي ندارم
Yeah that's the truth ،And I cross the line
و از کنار خط ها رد ميشم .. ، اره اين حقيقت هست
But I could never Leave your side ،I know it gets hard sometimes
من ميدونم اين بعضي وقت ها سخت ميشه، اما من هيچوقت از پيشت نميرم
,Cause if I wanted to go I would have gone by now ،No matter what I say
مهم نيست چي گفتم ، چون اگه من بخوام برم همين الان پا ميشم و ميرم
But I really need you near me to
اما واقا نياز دارم تا در کنارت باشم
Keep my mind off the edge
ذهنم رو لبه نگه دار
,If I wanted to leave I would have left by now
اگه بخوام ترکت کنم ، من از اينجا همين حالا ميرم
But you're the only one that knows me
اما تو تنها کسي هستي که منو ميشناسي
Better than I know myself
بهتره منم خودم رو بشناسم
I tried to pretend it didn't ،All along
تو تمام اين وقتها ، من سعي کرده بودم بهت ثابت کنم اينکارو نکردم
But deep down I know ،IF I was alone
اما تو تنها کسي هستي که منو ميشناسي
For even a day I wouldn't know which way to turn ،If you were gone
تگه تو رفته بودي ، حتي براي يک روز من نميدونستم که بايد چيکار کنم
.Cause I'm lost without you
چون بدون تو من سردر گمم
But I could never Leave your side ،I know it gets hard sometimes
من ميدونم اين بعضي وقت ها سخت ميشه، اما من هيچوقت از پيشت نميرم
,Cause if I wanted to go I would have gone by now ،No matter what I say
مهم نيست چي گفتم ، چون اگه من بخوام برم همين الان پا ميشم و ميرم
But I really need you near me to
اما واقا نياز دارم تا در کنارت باشم
Keep my mind off the edge
ذهنم رو لبه نگه دار
,If I wanted to leave I would have left by now
اگه بخوام ترکت کنم ، من از اينجا همين حالا ميرم
But you're the only one that knows me
اما تو تنها کسي هستي که منو ميشناسي
Better than I know myself
بهتره منم خودم رو بشناسم
Let it go too far ،I get kind of dark
من يه نوع تاريکي شدم، ببذار بره يه جاي دور
I can get obnoxious at times
من ميتونم بعضي وقتا نفرت انگيز بشم
But try and see my heart
اما سعي ميکنم جلوشو بگيرمو به قلبم نکگاه کنم
Cause I need you need now
چون همين حالا بهت نياز دارم
So don't let me down
پس نذار که نارحت بمونم
You're the only thing in this world I would die without
تو تنها چيزي هستي توي دنيام که بدون اون ميميرم
,Cause if I wanted to go I would have gone by now
چون اگه ميخواستم برم، من تا حالا رفته بودم
But I really need you near me to
اما واقا نياز دارم تا در کنارت باشم
Keep my mind off the edge
ذهنم رو لبه نگه دار
,If I wanted to leave I would have left by now
اگه بخوام ترکت کنم ، من از اينجا همين حالا ميرم
But you're the only one that knows me
اما تو تنها کسي هستي که منو ميشناسي
Better than I know myself
بهتره منم خودم رو بشناسم
,Cause if I wanted to go I would have gone by now
چون اگه ميخواستم برم، من تا حالا رفته بودم
But I really need you near me to
اما واقا نياز دارم تا در کنارت باشم
Keep my mind off the edge
ذهنم رو لبه نگه دار
,If I wanted to leave I would have left by now
چون اگه ميخواستم برم، من تا حالا رفته بودم
But you're the only one that knows me
اما تو تنها کسي هستي که منو ميشناسي
Better than I know myself
بهتره منم خودم رو بشناسم
بهداشت: اگه میخواید همدیگه رو بکشید برید بیرون؛ الان اینجا رو تمیز کردم
منطق: به خاطر اینکه من میگم
آینده نگری: اگه از تاب بیفتی، محاله ببرمت خرید
آداب اجتماعی: وقت غذا، دهنت رو ببند
اصلاح رفتار: مثل بچه آدم رفتار کن
انتظار: بذار برسیم خونه
کنایه: گریه می کنی؟ الان یه کاری می کنم واقعا اشکت در بیاد
ژنتیک: چهار تا اخلاق خوبتم به من رفته
دانش و خرد: وقتی به سن من برسی، میفهمی
عدالت: یه روزی بچه دار میشی، امیدوارم بچههات مثه خودت باشن
[-Design-] |